آثار ایمان به خدا

مسافت پرواز
5ـ سرعت در حال پرواز
6ـ تصادف کردن در حین پرواز
7ـ جهت یابی و...1

کوچ پرندگان

آیا تا به حال دیده‌اید که دو یا چند پرنده در حال پرواز به یکدیگر برخورد کنند؟ چرا؟ در اواخر تابستان بسیاری از پرندگان نقاط مختلف جهان آشیانۀ خود را ترک و به مقصد جنوب پرواز می‌کنند تا زمستان را در آنجا باشند. گاهی به قاره‌های دیگر که در حدود هزار کیلومتر با محل اصلی فاصله دارد می‌روند و در بهار سال آینده به آشیانه نخستین خود باز می‌گردند.1

در ضمن آزمایش‌های دانشمندان، یک بار چند لک لک قبل از زمان مهاجرت پاییزی از آشیانه ی شان به جای دیگر منتقل شدند تا ببینند آیا پرنده در جهت یابی دچار مشکل می‌شود یا نه؟ ولی دیدند که در موعد مقرر، کوچ به طرف همان مقصد اصلی که سال‌های قبل کوچ می‌کردند جهت گیری و پرواز نمودند.

آیا می‌دانید آنها چطور راه خود را می‌یابند؟

مایل (حدود هفتصد کیلومتر) از آشیانه خود دور کردند. وقتی پرندگان آزاد شدند دوباره به همان جا برگشتند!
عجیب‌تر اینکه پرندگان غالباً در شب پرواز می‌کنند و با این حال از مسیر خود منحرف نمی‌شوند. دانشمندان معتقدند که آنها از روی ستارگان جهت را شناسایی و حرکت می‌کنند.

پرندگان را دید که به طرف جنوب در حال پروازند و از اینجا متوجه شد به خشکی نزدیک شده‌اند بنابراین مسیر خود را در جهت جنوب غربی تغییر داد تا در مسیر پرندگان حرکت کند.

اغلب پرندگان در طول مهاجرت‌های خود توقف‌های نسبتاً کوتاهی دارند اما یکی از پرندگان به نام مرغ باران طلایی به یک مهاجرت طولانی بدون توقف بر فراز اقیانوس می‌پردازد. او می‌تواند از «نُوا اسکوشیا» مستقیم به امریکای جنوبی برود. یعنی یک مسافت دو هزار و چهارصد مایلی (نزدیک به 4500 کیلومتر) را از روی آب بدون توقف پرواز کند!

کنید

3.حال که به اهمیّت پرواز پرندگان پی بردیم جای این سؤال است که چه کسی آن سیستم بسیار پیچیده کنترل پرواز را در جثه کوچک این پرنده مهاجر جای داده است

2.آیا می‌دانید یک هواپیما برای پرواز کردن و فرود آمدن و جهت یابی و هدایت به چه دستگاه‌های پیچیده‌ای نیازمند است و اگر یک لحظه ارتباط او با برج مراقبت قطع شود چه خواهد شد

بله آفریدگار مهربان

این ایمان در اخلاق و رفتار شخصی و اجتماعی آنها مشهود است که ما در اینجا به بعضی از آن آثار اشاره می‌کنیم1.

انفاق به دیگران
4ـ شکرگزاری
5ـ دوری از گناه
6ـ کار و تلاش
7ـ شجاعت
8ـ گذشت
9ـ راستگویی
10ـ در پی روزی حلال بودن
11ـ امانتداری

1ـ ناامید از زندگی بعد از مرگ
2ـ تکبر
3ـ مال اندوزی و حرص
4ـ ناسپاسی
5ـ انجام گناه چشم داشتن به مال مردم
6ـ سستی و تنبلی
7ـ بغض و کینه
8ـ سختگیری و انتقام
9ـ دروغگویی
10ـ حرامخواری
11ـ خیانت در امانت1

افراد بی ایمان

به حضور پیامبر(ص) آمد و مسلمان شد و سپس گفت: «این گوسفندان مال یهودیان است، در اختیار شما می‌گذارم».
پیامبر(ص) با کمال صراحت در پاسخ او فرمود: «این گوسفندها در نزد تو امانت هستند. در آیین ما خیانت به امانت جایز نیست، بر تو لازم است که همۀ گوسفندان را به در قلعه ببری و به صاحبانش برسانی.»
او فرمان پیامبر(ص) را اطاعت کرد و سپس به جبهه مسلمین بازگشت.1

سال هفتم هجرت بود، پیامبر(ص) همراه 1600 نفر سرباز جانباز اسلام، برای فتح قلعه‌های خیبر که در 32 فرسخی مدینه قرار داشت به سوی خیبر روانه شدند، مسلمانان در بیابان خیبر مدتی ماندند و نتوانستند قلعه‌های خیبر را فتح کنند، در این مدّت از نظر غذایی در مضیقۀ سختی قرار گرفتند، به طوری که از شدت گرسنگی، از گوشت بعضی از حیوانات که مکروه است مانند اسب و قاطر استفاده می‌کردند!

برادری از برادران دینی بر گردن برادر دیگرش بیش از این حق دارد!»
حاج شیخ عباس قمی که از دانشمندان بزرگ اسلام است می‌گوید: مقدس اردبیلی این اخلاق را از امام هشتم حضرت رضا(ع) پیروی کرده است زیرا:
«روزی امام هشتم(ع) وارد حمامی شد، شخصی در حمام بود که آن حضرت را نشناخت و به او گفت: بیا مرا کیسه بکش! امام قبول کرد و به کیسه کشیدن مشغول شد. سپس مردم آمدند و امام را شناختند و از امام معذرت خواهی کردند. امام با مردم سخن می‌گفت تا نگران نباشند و همین گونه ادامه سخن داد تا کیسه کشیدن بدن آن مرد را تمام کرد.1

ملا احمد بن محمد اردبیلی معروف به مقدس اردبیلی یکی از مراجع بزرگ شیعه در زمان خود بود که در سال 993 هجری قمری در نجف اشرف رحلت کرد و همانجا به خاک سپرده شد. در یکی از سفرهایش، مردی از همسفران که او را نمی‌شناخت به او گفت: «جامه‌های مرا ببر کنار آب و بشوی و چرک آنها را بگیر!»
ملا احمد قبول کرد و لباس‌های آن مرد را شست و آورد، در این هنگام آن مرد شرمنده شد و مردم او را سرزنش می‌کردند زیرا دیگران مقدس اردبیلی را به او معرفی کرده بودند و او متوجه شده بود که به یک عالم بزرگ و مرجع تقلید شیعیان چنین دستوری داده است!

در تبعیدگاه خواف در دهم آذر ماه 1317 شمسی هنگام افطار روز 27 ماه رمضان 1356 قمری به شهادت رسید یکی از آزاد مردان بی‌نظیر تاریخ است.
شبی «یزدان پناه» از طرف رضا خان پهلوی، ده هزار تومان (به ارزش آن زمان) نزد مدرّس آورد و گفت: «رضاخان این پول را داده بگیر و ساکت باش.»
مدرّس پاسخ داد: «پول را زیر تشک بگذار و برو به اربابت رضاخان بگو تا دینار آخرش را خرج نابودی تو می‌کنم! اگر راضی بود که هیچ وگرنه بیا و از همانجا که پول را گذاشتی بردار و برو.»
این، یکی از آثار ایمان به خداست که انسان با ایمان فقط از خدا می‌ترسد و از هیچ کس جز او چیز نمی‌خواهد و به این راحتی در مقابل بزرگ‌ترین قلدر زمان خود می‌ایستد و مبارزه می‌کند!

هستی
تو که بی‌ریایی
تو را می‌شناسم
خدایی، خدایی
تو را می‌شناسم
تو آیینه هستی
دلت صاف و روشن
و بی‌کینه هستی
تو را می‌شناسم
تویی خندۀ گل
تویی شعر زیبا
در آواز بلبل

علی محمد شهیدی فر